کارگاه تصویرسازی
درباره این دوره
محمد علی بنی اسدی در بین کسانی که به کار هنری اشتغال دارند معمولا سه روش به شکل بارزتری خودنمایی می کند.
ابتدا آنهایی که با وسواس و دقت پیش طرح هایی را آماده می کنند تا ایده های خود را بدون کمترین خطایی در محاسبه، به انجام برسانند. دوم هنرمندانی که با تسامح و آسان گیری با پیش طرح های خود روبرو می شوند و در پی آن نیستند که با وفاداری تمام به آنها پایبند باشند و از هر نوع اتفاق و تغییری که در مسیر انجام کار پیش بیاید استقبال می کنند. سوم گروهی که بدون هیچ پیش زمینه ای شروع به کار کرده و در نهایت بداهگی کار را به پایان می رسانند.
این سوال که کدام یک از این شیوه ها بر دیگری رجحان دارد، چندان دقیق به نظر نمی رسد. زیرا هر هنرمندی بنا به خصلت های فردی خود به یکی از روش هایی که برشمرده شد نزدیک تر است. مانند این سه کارگردان سینما که هرکدام روش متفاوتی در پر داخت اثر دارند: آلفرد هیچکاک، فدریکو فلینی و ژان لوک گدار.
سوال مهمی که یکی از طراحان گرافیک معاصر فرانسه از خود می پرسد چالش دیگری است که هنرمندان هنرهای تجسمی همواره با آن روبرو هستند، یک ایده بر اثر حرکت دست برروی کاغذ به دست می آید و یا فقط با کوشش ذهنی است که می توان به یک ایده ناب دست یافت. جواب شاید تلفیقی از این دو امکان باشد. یا بهتر است بگوییم همکاری دست و ذهن است که یافتن ایده ای نو را امکانپذیر می سازد.
هرچند دیدن آثار دیگر و تورق در زمینه هایی حتی متفاوت می تواند ذهن را برای دریافت تداعی های تازه آماده تر سازد.